امام علی (ع) می فرماید
۞ هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است. ۞
Monday, 6 May , 2024
امروز : دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت , ۱۴۰۳ - 28 شوال 1445
شناسه خبر : 11678
  پرینتخانه » آخرین اخبار, فرهنگی, مستند, یادداشت تاریخ انتشار : ۲۳ مهر ۱۳۹۹ - ۱۲:۰۱ |

خاطرات برای کسانی که دوست‌شان داریم

عالِمی نه عالمی! این سرفصل کلام و نخستین نکته‌ای بود که زنده‌یاد اکبر عالِمی، هنگام آعاز کلاس درسش به دانشجویانی می‌گفت که خوانشی اشتباه از نام خانوادگی‌‌اش داشتند. سی‌سال پیش یعنی سال ۱۳۶۹به عنوان داشنجوی مهمان به دانشکده سینما تئاتر رفتم تا چهار واحد درس لابراتوار را بگذرانم. استادمان اکبر عالِمی بود.او با اینکه در […]

خاطرات برای کسانی که دوست‌شان داریم

عالِمی نه عالمی! این سرفصل کلام و نخستین نکته‌ای بود که زنده‌یاد اکبر عالِمی، هنگام آعاز کلاس درسش به دانشجویانی می‌گفت که خوانشی اشتباه از نام خانوادگی‌‌اش داشتند.

سی‌سال پیش یعنی سال ۱۳۶۹به عنوان داشنجوی مهمان به دانشکده سینما تئاتر رفتم تا چهار واحد درس لابراتوار را بگذرانم. استادمان اکبر عالِمی بود.
او با اینکه در همان زمان مسئولیت اداره بخش لابراتوار سازمان صداوسیما را داشت اما در دانشکده صداوسیما درس نمی‌داد.
در اولین جلسه کلاس درس لابراتوار استاد عالِمی در دانشکده سینما تئاتر بود که خوش و بش‌ها شروع شد و در خلال این مزه‌پرانی‌ها از من خواست در ردیف جلو بنشینم و به مزاح به بقیه گفت: «این رفیق خوش‌تیپ من باید ردیف جلو باشه!!»
از همان کلاس ارتباط استاد و شاگردی مستحکمی با دکتر عالِمی پیدا کردم. و وقتی شنید در مطبوعات هم، دستی دارم و مشغولم، درد و دل‌هایش آغاز شد و گلابه‌هایش از سیستم نظام آموزشی و کمبود فضای دانشکده‌ها سینمایی و نبود امکانات متناسب با اشتیاق دانشجویان را بازگو کرد.

حاصل این ‌گلایه‌گذاری‌ها، این شد که استاد عالِمی را به دوستانم در روزنامه اطلاعات معرفی کردم و حاصل آن آشنایی، گفت‌و‌گوهایی شد که با این چهره فرهنگی-سینمایی صورت گرفت.

****

در سال‌های پایانی دهه شصت و آغاز دهه هفتاد، تولید و پخش برنامه ای با محتوای سینما در شبکه تلویزیونی آن دوران، گذر از خط قرمز نامریی سیما و از نگاه صندلی‌نشیان مسئول در جام جم، عملی خلاف شاْن و مرتبت سازمان شمرده می‌شد. در واقع این نوع برنامه‌سازی‌ها استقبال از خطر و به نوعی عبور از میدان مین بود که دست آخر می‌توانست دست‌اندرکارانش را به زیر تیغ انتقاد و برخوردهای سلبی ‌بکشاند!
اواخر دهه شصت، شرایط و اوضاع جامعه شکل غریبی داشت؛ فضایی پر از سوءتفاهم و سرشار از وجود دشمن فرضی که انتظار می‌رفت هر آن لطمه و صدمه‌ای وارد کنند!
در آن سال‌ها، «سینما» به خودی خود محل بروز اختلاف و سلیفه‌های عجیب‌و غریب بود. در آن میان اجرای برنامه سینمایی در شبکه‌های معدود صداوسیما هم نشان از بی‌پروایی و استقبال از خطر محسوب می‌شد.
اکبر عالِمی در چنین فضایی در تلویزیون، برنامه سینمایی «هنر هفتم» را می‌ساخت و فیلم‌های خارجی کلاسیک تاریخ سینما را روی آنتن می‌فرستاد.
در آن دوران پر از سوءظن و توهم، می‌شد فهمید که دلیل پخش برنامه‌ای مانند «هنر هفتم» در ساعات پایانی شب چیست(!) همین پخش دیرهنگام – که گاه تا یک-دو بامداد طول می‌کشید- گواه صادقی بود برای وجود محدودیت‌های متعدد تیم سازنده و اکبر عالِمی به عنوان مجری و تهیه‌کننده برنامه که تلاش مصاعفی برای پخش فیلم‌های چند بار سانسورشده تاریخ سینما می‌کردند.
اهمیت معنوی جایگاه برنامه «هنر هفتم» بیشتر از آن که مربوط به پخش فیلم‌های کلاسیک سینما باشد، به پیوند معناداری مربوط می‌شد که میان بخش بزرگی از مشتاقان سینما با جریان سینما برقرار کرد. درست نقطه مقابل برنامه‌های امروز که فقط لمپنیزم و هوچی‌گری فصل‌الخطاب -تقریبا- همه‌شان است!
این ارتباط چنان دامنه‌دار و موثر بود که در زمانی کوتاه منجر به محبوبیت این برنامه و مجری باسواد آن اکبر عالِمی شد.
این عامل محبوبیت در تلویزیون آن سال‌ها نه تنها در نگاه مدیران تلویزیون امتیازی محسوب نمی‌شد بلکه ادامه روند محبوب شدن برنامه برای سازندگانش، گام زدن در مسیر تندبادی بود که فقط کنار گذاشتن برنامه، از التهاب مدیران سیما می‌کاست! -هرچند امروز هم این سیاست اجرایی به شکل دیگری در تلویزیون وجود دارد!-
این سیاست نانوشته مبتنی بر حذف افراد، به شکل کامل در مورد «هنر هفتم» اجرا شد. برنامه‌ «هنر هفتم» که در آن سال‌های برهوت بی برنامه بودن شبکه‌های تلویزیون، توانسته بود با وجود زمان نامناسب در پخش، بر تعداد بینندگان تلویزیون بیفزاید، در ادامه روند حذفی حاکم بر صداوسیما و با استدلال‌های غیرمنطقی مدیران وقت تلویزیون، به بایگانی خاطرات پیوست.
خاطرم هست وقتی پخش برنامه «هنر هفتم» از شبکه یک صیما قطع شد با استاد اکیر عالِمی تماس گرفتم، او با وجود سعه صدری که داشت، به شدّت از این موضوع ناراحت و عصبانی بود به من ‌گفت: «در هر کجای دنیا اگر برنامه‌ای در تلویزیون عملکرده موفق داشته باشد و بتواند نظر مخاطبانش را جلب کند، مسئولان آن تلویزیون، گروه سازنده را تشویق می‌کنند و پاداش می‌دهند اما در تلویزیون ایران، به خاطر محبوبیت پیدا کردن برنامه «هنر هفتم»، ما را توبیخ کردند که تو این برنامه مگر چه می‌گویید که تا این اندازه محبوبیت پیدا کرده؟!»
حاصل این گپ‌و‌گفت تلفنی تبدیل شد به مصاحبه‌ای که استاد به امید راه افتادن دوباره برنامه و گرفتن نظر مساعد مدیران وقت تلویزیون، اجازه انتشارش را نداد!

****

در سال‌های میانی دهه هفتاد و دوران قلم‌زدن در مطبوعات مختلف، هر زمان نیاز بود تا از دیدگاه‌های همگرایانه استاد عالِمی، حمایت رسانه‌ای صورت گیرد وظیفه خود می‌دانستم در کنارش بایستادم تا به قدر سهم و بضاعتم به جریان فرهنگی سینمای ایران کمک برسانم.
انتشار روزنامه بانی‌فیلم از جمله مواردی بود که استاد عالِمی از مشوقانش بود؛ خبر پیش‌انتشار نسخه‌های اولیه را به ایشان می‌گفتم. انعکاس اخبار و دیدگاه‌های سینمای ایران در قالب نشریه‌ای روزانه، برای استاد عالِمی بسیار شوق‌‌برانگیز بود. هرچند که ایشان هیچ‌گاه خواسته‌ای فردی نداشتند و همیشه تلاش‌شان این بود سینما و سینمایی‌ها جدای از دیدگاه‌های جناحی و سیاسی، به عنوان یک هنر مورد توجه و پشتیبانی قرار بگیرد.

****

آخرین دیدار حضوری با استاد عالِمی مربوط به اکران خصوصی یک فیلم سینمایی در سالن چارسو در سه چهار سال گذشته بود؛ فرصتی مغتنم برای شنیدن حرف‌های استاد که همیشه با شور و‌ هیجان خاصی بیان می‌کرد.
در این ‌دیدار به آشنایی‌ام با ایشان و کلاس لابراتوار دانشکده سینما تئاتر اشاره کردم، خوشحال شد از این یادآوری و مطابق همیشه خواست که حواسم به همه وجوه سینما باشد و اسیر نام این و آن نشوم. می‌گفت سینما در یک فرآیند جمعی‌ست که شکل می‌گیرد و حتی آن کارگر صحنه هم به قدر و قیاس خود، در پیشبرد این هنر سهیم است…
استاد فروتن و محترم سینمای ایران، جناب اکبر عالِمی، حق بزرگی بر گردن سینمای ایران دارد؛ او در بیش از ۵۰ سال فعالیت موجدانه و پیگیرش در دنیای فرهنگ و هنر مملکت، توانست توانایی تکنیکی و هنری سینمای ایران را ارتقا بخشد و به حرکت سینمای کشور یاری رساند.
نوشتن در باره جناب اکبر عالِمی وظیفه‌ای‌ست بر گردن اشخاص پرشماری که از دانش، ادب، فروتنی و شخصیت والای این استاد به تمام معنا بهره گرفتند. این نوشته در حکم به ثبت رساندن بخش‌هایی از خاطرات‌مان برای کسانی‌ست که دوست‌شان داریم…
روحش، هم‌نشین با خوبان و مورد لطف درگاه ایزدی

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.